۱۳۸۸/۰۶/۲۵

زمان نارس

 شد ، و او برای آمدن هنوز طفره می‌رود و می‌رسد به گرگ و میش صبحِ سرد ساعت قرارِ ما ... در اینِ شبِ بلند، دقیقه‌ هم به افتخار غیبتِ بلند او دگر به اشتیاق شصتمین تكانه‌اش نمی‌دود... دلم امید و آروزی این رسیدنِ زمان نارسِ قرار را به گور می‌برد... .

هیچ نظری موجود نیست: