live on
به نام خدایی که اگر حکم کند محکوم هستیم
صفحات
صفحه اصلی
داستان و حکایات
۱۳۸۸/۰۶/۲۵
ره هفتاد ساله
دوست دارم یک شبه هفتاد سال پیر شوم. در کنارخیابانی بایستم. تو مرا بی آنکه بشناسی از ازدحام تلخ خیابان عبور دهی... هفتاد سال پیر شدن یک شبه به حس گرمی دست های تو هنگامی که مرا عبور میدهی بی آنکه بشناسی، می ارزد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر